پلورالیسم

در مورد پرورالیسم

پلورالیسم

در مورد پرورالیسم

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Poloralism» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

Pluralism-javab3

پاسخ استاد :

این معنا، چند عرصه مى تواند داشته باشد: یکى در عرصه سیاست که احزاب مختلفى هستند و هر کدام به اصولى معتقدند و از آن دفاع مى کنند و مى گویندبه هر حال اساس حزب و تفکر ما صحیح است و افکار دیگر غلط است؛ ولى در عمل با هم درگیر نمى شوند و نمونه اش این است که یک حکومت دموکراتیک برقرار مى شود. با رأى دادن و بردن اکثریت، عملاً یک حزب حاکم مى شود و چند حزب با هم ائتلاف مى کنند؛ حکومتى را تشکیل مى دهند و دیگر به جان هم نمى افتند. این پذیرفتن کثرت است؛ به معناى این که کار به درگیرى و جنگ و خونریزى نکشد؛ امّا از نظر دیدگاه ها با هم اختلاف و هر کدام نظر خاص خودشان را دارندممکن است حتى در دو قطب مخالف و صد و هشتاد درجه با هم اختلاف داشته باشند؛ ولى در زندگى واقعى و عینى با هم به طور مسالمت آمیز زندگى کنند؛ پس، یک معناى پلورالیسم، پذیرفتن کثرت و تحمل کردن دیگران است؛ چه در عرصه اجتماع و چه در عرصه سیاست؛ ولى در عین حال، اعتقاد نظرى هر گروهى به افکار و مبانى فکرى خودشان وابسته است و حتى در عرصه هاى دفاع و مبارزه فکرى، در عرصه کتاب، نشریات، مجالس بحث و مناظرات رویاروى هم قرار مى گیرند و با هم بحث مى کنند. حرف یکدیگر را رد مى کنند و هر کسى از مکتب خودش دفاع مى کند و عملاً هم تصریح مى کند که ما نظرهاى شما را درست نمى دانیم؛ ولى در مقام معاشرت و زندگى اجتماعى ـ سیاسى با هم مى سازند؛ منتها معناى پلورالیسم در این جا این است که چند گروه با حفظ کثرت خودشان، در مقام عمل و در عرصه هاى مختلف با یکدیگر سازگارى داشته باشند؛ از جمله عرصه زندگى اجتماعى و سیاسى. مشابهش در زمینه ادیان و مذاهب هم مطرح مى شود که بحث اصلى ما در همین مورد است.
فرض بفرمایید در جامعه اى دو گروه و فرقه وجود دارند. کسى یکى از این دو فرقه و دیگرى فرقه دیگر را مى پذیرد. فرض کنید فرقه متصوفه در جامعه اى، اعم از اسلامى یا غیر اسلامى وجود دارد که داراى گرایش هاى خاص خود است نوعى درون گرایى، نوعى باطن گرایى، ریاضت کشیدن، بى توجهى به زندگى مادّى و دنیوى، و کسانى هم در مقابل این ها هستند که اصولاً این حرف ها را خرافات و مضرّ براى زندگى اجتماعى مى دانند. در جوامع بسیارى دو گروه یا گروه هاى مختلفى وجود دارند، در حالى که هر دوى آن ها یک دین را قبول دارند؛ هر دو مسلمانند یا هر دو مسیحى اند یا هر دو یهودى اند. در اینجا پلورالیسم به معناى این است که این دو فرقه در عین حالى که به دین مشترکشان احترام مى گذارند، عملاً نیز با هم دیگر درگیر نشوند. اگر کسانى معتقد بودند که دو فرقه در درون یک مذهب که حتّى ممکن است هر دو فرقه مذهب شیعه داشته باشند، هم دیگر را تحمل کنند؛ درگیرى نکنند؛ متعرض هم دیگر نشوند؛ متعرض فیزیکى نشوند و نگویند یکى را باید حذف و از صحنه اجتماع کنار زد یا بگویند این گروه خارج از دین است؛ خارج از شیعه است؛ بلکه بگویند این دو مسلک، در درون یک مذهب است، داراى گرایش پلورالیستى هستند. عقیده مقابل پلورالیست، این است که متصوف بگوید باید دیگران را حذف کرد؛ مثلاً این مذهب شیعه با تصوف سازگار است. غیر تصوف را رد مى کند. دیگران هم در مقابلش بگویند: باید تصوّف را از صحنه مذهب شیعه حذف کرد. حق فقط از آن مذهب ما است؛ نه غیر از آن. این، ضد پلورالیسم است. درجه بالاتر آن، بین دو مذهب از یک دین رخ مى دهد. فرض بفرمایید کسانى این گرایش را دارند که مذهب شیعه حق و مذهب تسنن باطل است؛ بنابراین باید مبارزه کرد و مذهب تسنن را از بین برد؛ متقابلاً آن ها هم چنین عقیده اى نسبت به مذهب مخالفشان داشته باشند. گرایش هایى که در اعصار قدیم بوده است، امروز هم در بعضى از مذهب ها کم و بیش دیده مى شود که تعصب هاى تندى علیه مذاهب دیگر دارند؛ آن ها را خارج از اسلام مى دانند؛ مشرک مى دانند و به راحتى اَنگ شرک و کفر و الحاد به اکثریت مسلمان ها مى زنند. در مقابلش هم دیگرانى هستند که مى گویند: مذاهب این ها هم شیعه و هم سنّى قابل قبول است. همه فرقه هاى درون این مذاهب نیز قابل قبولند؛ یعنى مى شود با آن ها طبق آیین اسلام زندگى کرد. در عین حالى که هر کسى در مقام نظر، دیدگاه خودش را صحیح و نظرهاى دیگر را باطل مى داند؛ امّا در مقام عمل مى گوید: با هم برادرانه زندگى مى کنیم

  • امیرحسین طاهریان
  • ۰
  • ۰

Pluralism-soal3

سؤال:
اگر این تعریف را تبیین پلورالیسم در قلمرو اجتماع بدانیم، تجلى یا تبیین پلورالیسم در ابعاد دیگرى مثل دین و مسایل فلسفى چگونه خواهد بود؟

  • امیرحسین طاهریان
  • ۰
  • ۰

Pluralism-javab2

پاسخ استاد:

حقیقت این است که براى پلورالیسم، تعریف جامع و کاملى که بتواند همه ویژگى هاى این مفهوم را دربربگیرد، سراغ نداریم. ما سه نوع کاربرد مختلف براى این واژه سراغ داریم: 1. به معناى یک نوع زندگى مسالمت آمیز براى جلوگیرى از جنگ ها و تخاصم ها یا به قول عرب ها: تعایش سلمى؛ یعنى هم زیستى مسالمت آمیز. اگر معناى پلورالیسم این حد باشد؛ یعنى اصل و جوهر پلورالیسم، هم زیستى مسالمت آمیز شناخته شود، معنایش این خواهد بود که کثرت هایى به عنوان واقعیت هایى اجتماعى پذیرفته مى شود؛ چرا که مصلحت جامعه این نیست که افراد آن به جان هم بیفتند و نیروهاى خودشان را صرف اصطکاک کنند. بهتر این است که نیروها به جاى اصطکاک صرف خودسازى درونى هر گروه بشود و عملاً با هم هم زیستى داشته باشند؛ نه این که یکى بشوند. این تعریف از پلورالیسم، معنایش این نیست که گروه ها حقیقتاً قایل به کثرت باشند. این کثرت، واقعیت است و منافات ندارد با این که هر گروهى حق را با خودشان بدانند؛ یعنى در مقام نظر هر گروهى مى گوید: من حق هستم و دیگران باطلند؛ امّا در مقام عمل مى گوید: با دیگران مى سازیم و دعوا نمى کنیم. این یک معناى پلورالیسم است.


  • امیرحسین طاهریان
  • ۰
  • ۰

Pluralism-soal2

سؤال:
از آن جا که سازش به نحوى با اصل پلورالیسم که قایل به تکثر است، منافات دارد، سازش یعنى رفع اختلاف ها و پذیرش اشتراک ها، در حالى که پلورالیسم پذیرش اختلافهاست، این را چگونه تحلیل مى فرمایید؟

  • امیرحسین طاهریان
  • ۰
  • ۰

Pluralis-javab1

پاسخ استاد:

واژه پلورالیسم از نظر معناى لغوى ابهامى ندارد. «پلورال»؛ به معناى جمع و کثیر و «پلورالیسم»؛ یعنى پذیرفتن کثرت یا گرایش به تعدد و کثرت استاصطلاح شناخته شده اى که در پلورالیسم داریم، از فرهنگ غربى است که ابتدا در مناصب کلیسایى مطرح بوده و کسى را که در کلیسا داراى چند منصب بوده یا کسانى را که قایل بودند مى شود در کلیسا داراى چند منصب بود، پلورالیست مى گفتند. امروز در عرصه فرهنگى، کلمه پلورالیسم در این مورد به کار مى رود که کسانى در یک عرصه فکرى اعم از مذهبى، سیاسى، هنرى و به طور کلّى عرصه هاى مختلف فرهنگى، معتقد باشند که نه تنها یک نظر، یک تئورى، یک مذهب و یک روش مى تواند صحیح باشد، بلکه روش ها و مذاهب گوناگونى مى تواند مورد قبول باشد؛ بدون آن که در مقام عمل، نزاع و تخاصمى بین آن ها وجود داشته باشداین طرز تفکر و گرایش، یعنى پذیرفتن این که چند نوع گرایش مورد قبول در جامعه وجود داشته باشد، پلورالیسم است.
نظریه پلورالیسم، در مقابلِ کسانى است که مى گویند: فقط روش، مکتب و دین ما صحیح است و سایر ادیان، مذاهب و گرایش ها نادرست است. در سابق که جوامع از هم جدا بودند و ارتباط بین آن ها کم بود، حتى در مناطق جغرافیایى واحدى که جوامع متعددى وجود داشت، ارتباط آن ها با هم کم بود. در این جوامع بسته فرهنگى، نیازى به این نبود که پلورالیسم مطرح بشود و معمولاً در هر جامعه اى یک مذهب، یک نوع فلسفه و یک نوع تفکر حاکم بود و اکثریت قریب به اتفاق آن جامعه هم آن را مى پذیرفتند و به آن عمل مى کردند. اگر به آن ها گفته مى شد مذاهب و روش هاى دیگرى هم هست، آن ها را طرد مى کردند؛ ولى هر قدر ارتباط بین جوامع بیشتر شد، نیاز به این که از فرهنگ هاى دیگر هم اطلاع پیدا کنند و فرهنگ هاى دیگر را هم بپذیرند و فرقه ها و مذاهب دیگر را هم به حساب بیاورند بیشتر شد؛ مخصوصاً بعد از جنگ هاى جدید فرقه اى و مذهبى در عالم، نظیر جنگ هاى صلیبى بین مسلمانان و مسیحیان و جنگ هاى مذهبى دیگر مثلاً بین کاتولیک ها و پروتستان ها که در خیلى جاها از جمله ایرلند آثار شومى در جوامع گذاشت، این تفکر تقویت شد که باید مذاهب دیگر را به حساب آورد و پذیرفت و با آن ها از درِ آشتى درآمد؛ نه از در جنگ و تخاصم. این رویّه به نفع جامعه انسانیت است که مذاهب گوناگون، روش ها و مکاتب مختلف را بپذیرد و پیروان هر مذهبى با هم بسازند و سازگارى داشته باشند. یک انگیزه طرح اندیشه پلورالیسم در این عصر را مى توان این گونه بیان کرد: آثار شومى که جنگ هاى قومى و مذهبى به بار آورد، موجب شد که اندیشمندان به این فکر بیفتند که نوعى سازش بین ادیان را بپذیرند تا زمینه جنگ ها لااقل کمتر بشود

  • امیرحسین طاهریان
  • ۰
  • ۰

Pluralism-soal

پلورالیسم

مصاحبه کیهان هوایی با آیت الله مصباح یزدی- تاریخ: 12/04/1376

سؤال:
با عرض تشکر و امتنان از این که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید تا خدمتتان برسیم، موضوع بحث پلورالیسم یا کثرت گرایى است. اولین سؤالم از حضرت عالى این است که تعریف شما از پلورالیسم چیست؟ عرصه این مشرب چیست و ریشه هاى آن کجاست؟


جواب سوال را تا ساعاتی دیگر خدمت شما میگذارم

  • امیرحسین طاهریان
  • ۰
  • ۰

Pluralism-2

 نوع چهارمی از پلورالیسم نیز هست و آن اینکه: حقیقت، مجموعه‌ای از اجزا و عناصری است که هر یک از این عناصر در یک دین از ادیان یافت می‌شود و در این صورت، حقیقت، مطلب واحدی نسبت به یک موضوع واحد نیست و ماهم هیچ دین جامعی نداریم بلکه مجموعی از ادیان، دارای حقیقتند که هر یک سهمی از حقیقت دارند. خلاصه هیچ دینی که جامع همه حقایق و خالص از همه باطل‌ها باشد، وجود ندارد. نه مسلمان و نه هیچ کس دیگری نمی‌تواند بگوید که دین من به تمام حقیقت رسیده است.

مطالب تا اینجا منابع خاصی بودن که به شرح زیر میباشد:



• کتاب نقد، شمارة ۴
• مجلّه کیان، شمارة ۳۸، علیرضا قائمی‌نیا
• تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۹، ج۱۹، ج۱۵، ج۳، ج۱۸،
• تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۲، ج۴، ج۱، ج۱۲،
• تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۲۴،
• تفسیر منهج الصادقین، ج۱۰،
• عدل الهی، استاد شهید مطهری، نشر صدرا، چاپ ۱۳۷۵

• ولایت در قرآن، آیت‌الله جوادی آملی        

  • امیرحسین طاهریان
  • ۰
  • ۰

Pluralism-1

ما صراط مستقیم نداریم بلکه صراط‌های مستقیم داریم. این پلورالیسم یعنی پذیرفتن چند نوع فهم و چند نوع برداشت و چند نوع معرفت نسبت به یک حقیقت واحد، حتی اگر با یکدیگر متضاد باشند

کاربرد سوم) نظر دوم دست کم به صورت فرض حقیقت واحدی به نام اسلام را نزد خدا می‌پذیرفت که حق است منتها ما به آن دسترسی نداریم و لذا هر کسی هر چه می‌فهمد، همان حق است. اما دیدگاه سوم، دیدگاه دیگری است و آن اینکه اصلاً، حقایق هم حقایق کثیرند. در این قلمرو اصلاً با تناقض روبرو هستیم؛ چون نمی‌شود گفت، وجود و عدم، راست و دروغ هر دو با هم هستند

  • امیرحسین طاهریان
  • ۰
  • ۰

Pluralism-

کسانی به گونه‌ای آن امرالهی را فهمیدند و یهودی شدند، عده‌ای دیگر، به شکل‌دیگری فهمیدند و مسیحی شدند و کسانی، به شکل‌دیگری فهمیدند و مسلمان شدند. نباید بگوئیم که این مذهب، درست است و آن نادرست. یا این دین درست است و دیگری نادرست. اصلاً این بحث‌ها، جایی ندارد. برای اینکه هر کس، طبق ذهنیت و شرایط خود، درکی از این واقعیت داردآنچه در اختیار ماست، فهم‌های مختلفی است که به صورت قاطع نمی‌توان ادعا کرد که کدام بهتر یا درست است. البته با یک قراینی می‌توان فهمی را بر فهم دیگر ترجیح داد. 

  • امیرحسین طاهریان
  • ۰
  • ۰

Pluralismm

دوم آنکه تفسیر تبادل‌نظر و گفتگوی بین‌الادیان از منظر روانشناسانه؛ بدین معنا که متدینان ادیان و مذاهب مختلف، با احساس همدلی و شرح صدر، برای تقریب قلبی و باطنی با یکدیگر به گفتگو بنشینند و با تسامح، برای زوال تشنج‌های اجتماعی، حلقه‌هایی ترتیب دهند، گرچه هیچ‌گاه به نتایج یکسان معرفت شناختی نایل نیایند

  • امیرحسین طاهریان